با افکاری شهوانی
او همیشه از شهوت در حجاب خود آگاه بود
او به دنبال راهی برای آزاد کردن خود بود
یک روز او مربی خود را در کلاس دید
و لحظه ای تردید نکرد
او تجربه ای نو را آغاز کرد
مخفیانه
لذت میبرد
و سکس او را فرا گرفت
هیچ چیز نمیتوانست هوس او را کنترل کند
در تاریکی او واقعی بود
صبح ها در حمام
با همکارش
همیشه راهی پیدا میکرد
او دیگر آن زن محجبه نبود
و از سکس خود لذت میبرد
حتی مدل خارجی هم با او همکاری کرد
و دختر حشری او شد
حالا او رها و جنده بود